♥ نام رمان : اقیانوس خورشید
♥ نویسنده : هستی.ق کاربر انجمن نودهشتیا
♥ ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
♥ تعداد صفحات : ۴۲۵
♥ خلاصه داستان :
دختری تنها و آسیب دیده پس از سالها به خانه خانواده ی پدری اش می رود و به واسطه این نقل مکان ، او وارد زندگی مرموز یک نوازنده می شود .همه چیز به ظاهر خوب و آرام است تا زمانی که قیم قانونی او به ایران باز می گردد و اسرار مگو فاش می شوند .و زندگی ها در هم گره می خورد…ادامه مطلب
♥ قسمتی از متن :
از ماشین پیاده شد و در را با تمام قدرتش به هم کوبید ، زیر شر شر باران درست لبه ی پرتگاه ایستاد .کوبش نا منظم قلبم را درست جایی نزدیک به حلقم احساس می کردم .دست لرزانم دستگیره ی در را فشرد ، پیاده شدم .باران بی امان سر تا پایم را شست .پشت سرش ایستادم ، پشت سر کوهی از صلابت و غرور ، پشت سر کسی که با تمام تنفر …هنوز دلم برای او ضعف می رفت .یک آتشفشان آماده ی فوران بود ، عضلات فکش منقبض می شد و با انگشتان بلند و کشیده ، بازویش را می فشرد .این یعنی آماده ی حمله !می ترسیدم ، از عصبانیت این تندیس زیبا می ترسیدم !هنوز دلیل این دزدیده شدن بی رحمانه را نمی دانستم ، می خواست توضیح بدهد ؟!اصلا چیزی برای توضیح دادن وجود داشت ؟بالاخره طلسم سکوت را با صدای گرفته اش شکست ._آره درسته ! هر چی که راجع به من شنیدی درسته !نه خدایا نه ! کاش خواب باشم … خدایا بیدارم کن … خدایا خواهش می کنم نگذار ادامه دهد ، اجازه نده همین کور سوی امید هم نابود شود .